اگر دلم تنگ نمیشد...
جیگر طلای من
سمانه
درباره وبلاگ


سلام.من سانازم. نميدونم چقد سمانه رو دوسش دارم.... ولي ميدونم خيـــ...لي دوسش دارم... اين وبلاگوهم فقط وفقط بخاطر اون ساختم مرc از حضورتون.

پيوندها
تبادل لينك هوشمند
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جیگر طلای من و آدرس misss.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 15
بازدید ماه : 120
بازدید کل : 32370
تعداد مطالب : 27
تعداد نظرات : 78
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
sanaz

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
5 / 10 / 1390برچسب:, :: 22:37 :: نويسنده : sanaz

اگر دلم تنگ نميشد
اگر ميتوانستم به او فكر نكنم
اگر ميتوانستم به راحتي از كنارش بگذرم
اما...
دلم برايش تنگ ميشود
هميشه به او فكر ميكنم
و به سختي از كنارش ميگذرم
بي آنكه بفهمد....
خاموش در كنارش روشنم
اما نميفهمد..
ميخندم درحاليكه با قلبم اشك ميريزم
اما نميفهمد.
من او را ميفهمم بي آنكه او مرا بفهمد

.....


خدايا...

خدايا خودت مواظبش باش خودت بهش كمك كن خودت هواشو داشته باش من كه كاري از دستم برنمياد
خيلي بده كه يه نفرو اينقد دوسش داشته باشي و هيچ كاري از دستت برنياد
تو اين 2/3 هفته كه نميبينمش خيلي دلم براش تنگ ميشه ولي اشكالي نداره دل من به اين دلتنگيا عادت كرده
عزيزم سمانه از دور با تمام وجودم برات دعا ميكنم هرروز برات دعا ميكنم تا ايشاالله تو امتحانات موفق شي عزيزم
بدون كه اين دوري حتي يه ذره هم تورو از ذهن و قلبم دور نميكنه

هميشه دوست داشتم،هميشه دوست دارم و هميشه دوست خواهم داشت...
موفق باشي عزيزم.. 



نظرات شما عزیزان:

نگار 
ساعت18:36---30 دی 1390

سلام.خوفی؟؟؟؟؟یه سوال که واسه خودم پیش اومده و تا الآن نتونستم بهش جواب بدم رو میخوام از تو بپرسم.
اگه الآن 20 سال دیگه بود آیا بازم همین حس رو در موردش داشتی یا نه؟میگفتی من چقدر دیوونه بودم که اینقدر خودمه درگیرش کردم.
من امیدوارم که حداقلش تو بتونی جواب منو پیداکنی.اما زیادم وقتتو روش نزار.بابای



جوابشو میدونم اما بازم هرکسی یه طوریه اما این دوسداشتنی که من از خودم دیدم بعید میدونم با گذشت زمان کم بشه یا اینکه بخوام از الان خودم بخندم چون واقعا دوسش دارم.. از ته قلبم.. با تمام وجودم..



behrad
ساعت21:55---23 دی 1390

سلام ...
وبت عالی شده ...
انشا... این سمانه خانم هم موفق باشه تو زندگیش ...
فقط من نمیدونم چرا شما دختر خانوم ها این جوری بهم وابسته میشین ...
ما پسرا که این طوری نیستیم ... شایدم من این طوری نیستم ... ولی من واسه دوستیتون ارزش قائلم و بهش احترام میگذارم چون همین چیزاس که واسه آدم میمونه
موفق باشی ...



مرسی بهراد واقعا ازت ممنونم هم بخاطر دعا و هم ارزشی که قائلی

نمیدونم چرا اینجوریه..!!! خودمم نمیدونم

بازم مرسی داداش  



حسين 
ساعت11:01---19 دی 1390

آبجي دلم واست تنگ شده بود توهم دلت تنگه آره ديگه مشخصه.
خوش بحال سمانه...
سلام مارو بهش برسون بگو بابا دمت گرم
باي



  دلم؟؟ نپرس از دلم..

چی میگی واسه خودت؟؟ برم بهش بگم حسین سلامتو رسوند؟؟ حالت خوب نیستا



بهنوش
ساعت21:28---17 دی 1390

سلی همون خو حال ندارم خیلی طول میده س.ل.ا.م(هووووووووووووووووووو)
همه متنات نظر اذاشتم میری جواباشم بهم اس میکنی نمیتونم بیام نت(دشتور بودا نه خواهش) خصوصی باشه بهتره
راسی شرا کامنتارو نمی زاری هیشکی ببینه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ها مشکوک میزنیا



باشه بچه جان چه خبرته حالا!!!!

آره دیگه مشکوکم...



نگار
ساعت20:06---12 دی 1390

سلام.ساناز برا امتحان زیست ناهید نیومده بود.میدون چرا.این دو روز بیهوش بوه.به نظر تو باید چه کار کنم.صبحم که نفیسه اومده بود ببینتش گفتم نمیدونم ناهید کجاس.دلم واسه خودم میسوزه که چرا من که دوست صمیمی شم باید الان خبردارشم.دربارش آخه با کی حرف بزنم.نفیسه و ناهید دوتا دوست خیلی خوب چرا باید ازهم دور باشن.شایدم بخاطر منه.نمیدونم.حالش بد شه بعدم افتاده بیهوش شده.دربارهاش حرف بزنم.مجبور شدم به تو بگم .نمیخوام درد خودمو به روی دوش یه کس دیگه بندازم.این فقط مشکل منه.کاش میتونسم حداقل یه کم گریه کنم.اونموقع خوب خوب میشدم.اینقدر گریه کردم که دیگه نمیاد.چه کار کنم؟از توهم نمیخوام که جواب بدی یا دلت برام بسوزه.فقط هرکاری کردم نتونسم اینو تودلم نگه دارم.چون هیچکسم نبود اینارو بهش بگم مجبورشدم به تو بگم.ببخشیدسرت دردآوردم.فقط باید اینارو به یکی میگفتم وگرنه داغون میشدم.مرسی که به حرفام گوش دادی.مرسی.



نه نگار اینجوری که فکر میکنی نیست چرا بخاطر تو باشه.راستش تو یه جوری نشون میدی که انگار اصلا فرقی نداره برات بعد انتظار داری اون بفهمه یا رفتارش باهات بهتر بشه.ببین باید بیشتر باهاش باشی تو همش خودتو ازش دور میکنی من مجبورم این کارو کنم ینی نمیتونم زیاد با سمانه باشم اما تو خودت نمیخوای.تو یه کلاسین کنار هم میشینن راحت میتونی باهاش بحرفی.. یجورایی تقصیر خوته اونم بیخیاله. همش همه چیو مخفی میکنی..که چی؟؟!! بذار بعد از امتحانا خودم پنچرگیریت میکنم ینی درستش میکنم

غصه نخور حال تو که از من بدتر نیست بخدا دلم میخواد بمیرم

اگه نبینمش دلم تنگ میشه وقتیم که میبینمش بدتره همین که میره یه بغض میاد تو گلوم و... باور کن وضع من خیلی بدتر از توههخوشحال شدم که حرفاتو به من گفتی من همیشه واسه درددل گوش دادن هستم رفیق 



maryam
ساعت18:40---7 دی 1390
سلااااااااااااااااااام
عزیززززززززززززززززززززززم
خیییییلی متنت ناز بود
قشنگ واسه خودت بووووود


نگار 
ساعت22:30---6 دی 1390

سلام.خدا حتما صداتو میفهمه.منم دعا میکنم ،هم برا سمانه خانوم هم یه نفر دیگه ،هم خودمو هم خودت.



.... آره میفهمه...



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: